جدول جو
جدول جو

معنی باب الحکم - جستجوی لغت در جدول جو

باب الحکم
(بُلْ حُ)
دهی از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر در 7 هزارگزی باختر بردسکن، سر راه شوسۀ عمومی بردسکن. جلگه، گرمسیر. سکنۀ آن 1310 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و زیرۀ سبز و شغل اهالی زراعت است و راه ماشین رو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُلْکُ)
دروازه ای بشهر بالمه در اندلس که عرب آنرا میورقه می نامیدند. (الحلل السندسیه ج 2 ص 246)
لغت نامه دهخدا
(بُشْ شا)
محله ای بوده است در جانب غربی بغداد و فعلا قریۀ کوچکی است در خالص نزدیک رضافه. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (عیون الانباء ج 1 ص 222) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 194س 19). رجوع به باب شام شود
که آنرا بلبیس نیز نامند قصبه ایست در استان بنّا واقع در قاهره. (نخبه الدهر دمشقی چ لیپزیک ص 231 و 109)
لغت نامه دهخدا
(بُرْ رو)
باب الروم و چهار دروازه بر این شهرستان (آمد) است همه آهن بی چوب هر یکی روی بجهتی از جهات عالم. شرقی را باب الدجله گویند، غربی را باب الروم. (سفرنامۀ ناصرخسروچ برلین ص 11) (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 505)
لغت نامه دهخدا
(بُ ل حِطْ طَ)
یکی از درهای بیت المقدس است...: و دری دیگر است در بیت المقدس همچنین در زمین برده که آنرا باب الحطه گویند و چنین گویند که در آن است که خدای عز و جل بنی اسرائیل را بدین در فرمود در رفتن بمسجد. قوله تعالی: ادخلوا الباب سجداً و قولوا حطهنغفر لکم خطایاکم و سنزید المحسنین. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 39). و مؤلف عقدالفرید آرد: و در قرآن چنین آمده است: ’و قولوا حطه’ که مقصود لااله الا اﷲاست. ولی بنی اسرائیل ’حنطه’ گفته اند در حالی که تمسخر می کردند ازین رو خداوند آنانرا بموجب این کفر لعنت کرده. (عقدالفرید چ مصر 1359 هجری قمری ج 7 ص 298)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ حَ)
یکی از دروازه های بغداد است که در آنجا محلۀ بزرگی بنام حربیه واقع است. دروازۀ مزبور به حرب بن عبدالملک یکی از سرداران ابوجعفر منصور منسوب است و در باب حرب مقبرۀ امام احمد بن حنبل و بشرالحافی و ابوبکر خطیب و گروه بیشمار از دانشمندان و پارسایان و مشاهیر مسلمانان است. (از معجم البلدان ذیل باب الحرب و حربیه) (مراصد الاطلاع). رجوع به تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 298 شود. در تاریخ امام یافعی مسطور است که احمد حنبل از خواص اصحاب امام شافعی بود.... مدت حیاتش هفتاد و هشت سال بود ومدفنش باب حرب است. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 270)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حَ کَ)
یوز. فهد. ابوسهیل. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُدْ دُرر)
دمشقی نصرانی. طبیبی در صدر اسلام و گویند وی زمان بعثت رسول را دریافته است و طبیب خاص معاویه بن ابی سفیان بود آنگاه که معاویه به سال 50 هجری قمری پسر خود یزید را امیر حاج کرد ابوالحکم را با وی بفرستاد. گویند او اول کس است که کتاب الحمیات را از یونانی به عربی نقل کرد. پس از معاویه شغل طبابت یزید و عبدالملک مروان و دیگر خلفای اموی میورزید و عمر او از صد بگذشت و بزمان هشام بن عبدالملک وفات کرد. فرزند او حکم طبیب عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس بود و نبیرۀ وی عیسی بن الحکم نیز طبیبی مشهور است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 674 شود
ابن غلندو. از اطبای مشهور اندلس. مولد و منشاء او اشبیلیه و بمراکش به سال 587 هجری قمری درگذشته است. او در شعر و ادب بارع و بحسن خط در دو خط مشرقی و اندلسی مشهور و صاحب تألیفات عدیده است. و رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 131 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ حَ کَ)
زینب. دختر جحش بن رباب بن یعمر بن صبره بن مره بن کثیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمۀ اسدیه مکنی به ام الحکم. مادرش امیمه یا میمونه یا امینه دختر عبدالمطلب، از صحابیات و از زنان پیغمبر اکرم و عمه زادۀ آن حضرت بود. در سال سوم هجرت به ازدواج پیغمبر درآمد. زنی هنرور و کارگر و نیکوکار و باسخاوت بوده و بسیار کار میکرده و درآمد خود را بفقیران میداده است. در سال بیستم هجرت در پنجاه و سه سالگی در مدینه درگذشته است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 216)
لغت نامه دهخدا
در اندرون در حرم درب حرم: دیده بردارای که دیدی شوکت باب الحرام قیصران روم سر بر خاک و خاقانان چین. (کلیات سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسب الحکم
تصویر حسب الحکم
به فرمان برطبق فرمان: (هرکس از مردم آن ایل حقیقت عرض نماید که فلان شخص استطاعت آمدن یساق داشته و نیامده حسب الحکم بقتل مبادرت نماید)
فرهنگ لغت هوشیار